خبرگزاری مهر، گروه استانها: هشت سال دفاع مقدس آئینه رشادت و دلاوری فرزندان ایران است؛ در روزگاری که عالم استکبار در برابر مردم ایران قد علم کرد، جوانان این خاک عهد کردند که قطره قطره خون خود را فدای مام ایران کنند اما یک مشت از خاک وطن را به دست دشمن ندهند. عملیات ثامنالائمه (ع) لشکر ۷۷ خراسان نمونه بارزی از مدیریت، تدبیر، ایثار و شجاعت فرماندهان و رزمندگان ایران است که منجر به شکست حصر آبادان شد.
نگاهی به ماجرای حصر آبادان
قاسم کریمی در گفتگو با خبرنگار مهر به ماجرای حصر آبادان پرداخت و گفت: بعد از اینکه عراق وارد خاک ایران شد و جادههای اهواز و ماهشهر که منتهی به آبادان میشد را تصرف کرد، صدام وعده داد که اگر آبادان را بگیرید همهچیز آماده است؛ این شهر به مدت ۱۰ ماه در محاصره کامل بود و تنها راه رساندن آذوقه و مهمات از یک جاده خاکی و راه دریا یعنی راه بهمنشیر که به خلیج فارس وصل میشود، بود.
وی که در ایام جنگ فرمانده گروهان یکم گردان ۱۱۰ تیپ سوم لشکر ۷۷ خراسان ادامه داد: لشکر ۷۷ و تیپ قوچان که داخل شهر بودند با کمک نیروهای مردمی، آبادان را تا یک سال بعد از حصر حفظ کردند؛ پیام امام خمینی (ره) در مورد شکستن حصر آبادان برای فرماندهان نظامی یک دستور نظامی تلقی میشد لذا نیروی زمینی ارتش این مأموریت را به لشکر ۷۷ خراسان محول کرد.
روحیه بالای رزمندگان در عملیات ثامنالائمه (ع)
وی با بیان اینکه روحیه رزمندگان در عملیات ثامنالائمه (ع) بسیار بالا بود، گفت: لشکر ۷۷ خراسان دارای آمادگی بسیار بالایی بود، این لشکر در بحبوحه انقلاب نیز آسیب ندید. در این عملیات حدود ۱۵۸ نفر شهید و کمتر از ۱۵، ۲۰ نفر اسیر شدند؛ این عملیات منشأ عملیاتهای دیگری مانند طریقالقدس، فتح المبین و آزادی خرمشهر شد.
این فرمانده به عملیات ثامنالائمه (ع) پرداخت و گفت: در شب پنجم مهر سال ۶۰، لشکر ۷۷ خراسان با رمز «نَصرُ مِن اللهِ و فَتحٌ قریب» از سه محور به نیروهای دشمن که لشکر سوم زرهی آنها نیز در این منطقه بود، هجوم آورد و توانست در کمتر از ۴۸ ساعت دو جاده اهواز و ماهشهر را از تصرف دشمن آزاد کند. در این عملیات، حدود ۱۷۰۰ نفر از متجاوزین عراقی اسیر و نزدیک به سه هزار نفر کشته شدند، همچنین صدها تانک زرهپوش و خودرو بهعنوان غنایم جنگی به دست نیروهای ما افتاد. بعد از شکست حصر آبادان، لشکر ۷۷ خراسان به پیشنهاد شورای عالی دفاع و تأکید رهبری بهعنوان لشکر پیروز نامگذاری شد.
سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش و شهادت فرماندهانی چون فلاح، جهان آرا، فکوری و.. بعد از عملیات ثامن الائمه (ع)، شیرینی این عملیات را به کام مردم ایران تلخ کرد کریمی به خاطره تلخ سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش با شماره پرواز ۵۰۵ در منطقه کهریزک تهران اشاره کرد و گفت: شهادت فرماندهانی چون شهید فلاح، جهانآرا، فکوری و سایر رزمندگان، شیرینی عملیات ثامنالائمه (ع) را به کام مردم ایران تلخ کرد.
ابوالحسن ایزدجو نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه عملیات ثامنالائمه (ع) جزو بهترین عملیاتهای دفاع مقدس بود، گفت: ما از یک ماه قبل برای عملیات ثامنالائمه (ع) برنامهریزی کرده بودیم و مرتب در منطقه دشمن، شناسایی داشتیم. فاصله ما با خط عراقی حدود ۱۵۰۰ متر و حتی در بعضی از جاها تا ۸۰ متر بود و زمانی که سربازان ما سینهخیز برای شناسایی منطقه میرفتند صدای عراقیها را بهراحتی میشنیدند که آنها چهکاری انجام میدهند.
وی که معاون آتشبار گردان ۳۶۸ توپخانه پشتیبان تیپ دو قوچان لشکر ۷۷ خراسان در ایام جنگ بود، بیان کرد: زمانی شناسایی منطقه دشمن پایان یافت که صدام گفت نیروهای ایرانی عرضه حمله ندارند، همان شب سرهنگ «شهابالدین جوادی» فرمانده لشکر ۷۷ خراسان سایر فرماندهان تیپ را احضار کردند و گفتند همین امشب عملیات انجام میشود؛ دیدهبانهای ما در شب عملیات ثامنالائمه (ع) تمام دیدهبانهای عراقی را با نخ خفه کردند و به محض اینکه رمز عملیات گفته شد بهسرعت خود را به مواضع دشمن رسانده و عراقیها را غافلگیر کردند.
ایزدجو با بیان اینکه در عملیات ثامن الائمه با وجود این جایگاه نظامی، به صورت داوطلبانه دیده بان شدم، اظهار کرد: قدرت آتش توپخانه لشکر ۷۷ از دشمن کمتر بود، طوری که چند شب قبل از عملیات به سروان ژیان، فرمانده آتشبار گفتم که چندین توپخانه دشمن را ثبت تیر کردهام تا اول ما آتش بزنیم و دشمن نتواند به ما ضربه بزند؛ با این اوصاف به دلیل دقت بالای آتش توپخانه، نظم، روحیه عالی رزمندگان و آمادگی همهجانبه، پیروز میدان شدیم.
تلفات بالای دشمن در عملیات ثامن الائمه (ع)
وی بیان کرد: در این عملیات تعداد کمی شهید و اسیر داشتیم که این به خاطر دقت عملیات و نظم حاکم بر لشکر ۷۷ خراسان بود؛ در عملیات ثامنالائمه (ع) شهید گمنام نداشتیم، تلفات عراقیها بسیار بالا بود و تعداد زیادی از نیروهای دشمن در این عملیات کشته شدند. تلفات بالای دشمن و آسیبهایی که دید در شرایطی بود که صدام با ۳۰۰۰ نیرویی که داشت گفته بود اگر حصر آبادان را بشکنید، کلید بصره را به شما میدهیم و تمام رسانهها این گفته او را نوشتند که ایرانیها به هیچوقت نمیتوانند محاصره را بشکنند.
وی به حضور خود در عملیات ثامنالائمه (ع) اشاره کرد و گفت: در سال ۱۳۶۰ بنده معاون آتشبار گردان ۳۶۸ توپخانه پشتیبان تیپ دو قوچان لشکر ۷۷ خراسان بودم که در عملیات ثامنالائمه (ع) بهصورت داوطلبانه دیدهبان جلو شدم. در عملیات ثامنالائمه (ع) هر کسی وظیفهای داشت و آن را بهدرستی انجام میداد، دشمن به داخل خاک ما آمده بود و میدیدیم که عراقیها به مردم ما ظلم میکنند لذا واقعاً میخواستیم از آنها تقاص بگیریم، ما برای اسلام و پرچم ایران میجنگیدیم، برای همین بود که روحیه ما بالا بود.
عملیات ثامنالائمه (ع) کلید بزرگترین عملیاتها بعد از حصر آبادان
حسن طلوعی خیبری، در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه عملیات ثامنالائمه (ع) اولین عملیاتی بود که ارتش و سپاه بهصورت هماهنگ عمل کردند، گفت: سپاه در آن زمان تانک و توپخانه نداشت؛ آنها پیادهنظام بودند و بعداً سلاحهای پشتیبانی آتش را به غنیمت گرفتند و توانستند خود را سازماندهی کنند. ترکیب ارتش و سپاه خیلی خوب بود و فرماندهان بسیار با یکدیگر هماهنگ بودند. عملیات ثامنالائمه (ع) کلید بزرگترین عملیاتهای بعد از حصر آبادان بود زیرا بعد از پیروزی، نیروهای زیادی در حاشیه خط دفاعی شرق کارون بودند و از آنجایی که آب رودخانه یک مانع برای دشمن ایجاد کرده بود، باعث شد که این خط دفاعی نیاز به نیروی زیادی نداشته باشد لذا نیروهای مازاد با سایر نیروهای دیگر که ترکیبی از ارتش و سپاه بود، عملیات فتح المبین در فرودین ماه ۶۱ را انجام دادند و بلافاصله در اردیبهشت ماه همان سال، عملیات بیتالمقدس انجام و خرمشهر آزاد شد.
وی که در ایام جنگ دیده بان آتشبار یکم یگان پیاده تیپ سه گردان ۳۷۰ توپخانه ۱۵۰ میلیمتری مشهد بود، ادامه داد: در عملیات ثامنالائمه (ع)، نیروهای خراسان از تیپ ۱ بجنورد، تیپ ۲ قوچان، تیپ ۳ لشکر ۷۷ و تیپ ۴ زرهی تربتجام بودند، به اضافه نیروهای بسیج که با ما ترکیب شدند. تلفات ما در عملیات ثامنالائمه (ع) کمتر از آن چیزی بود که فکر میکردیم البته از سمت آبادان، پنج، شش نفری از نیروهای ما اسیر شدند که از رادیو عراق متوجه این موضوع شدم و نمیدانم چگونه این اتفاق افتاد اما اسرای عراقی ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر بودند که شهابالدین جوادی، فرمانده لشکر آمد و برای آنها به عربی صحبت کرد.
بچهها با شجاعت به میدان مین میرفتند، در طول عملیات اگر کسی همانجا روی مین میرفت، هیچکس فکر نمیکرد که بخواهد یک قدم به عقب برگردد زیرا هراسی از حمله نداشتند وی به حضور خود در عملیات ثامنالائمه (ع) اشاره کرد و گفت: عملیات ثامنالائمه (ع) اولین عملیات رسمی من بود و از این بابت خیلی خوشحال بودم؛ آن موقع احساس ترس نداشتم زیرا وابسته چیزی نبودم و با خودم میگفتم امشب اگر رفتم دیگر رفتم (شهید میشدم). اگر کسی به فکر برگشت باشد نمیتواند حتی یک قدم به جلو بردارد؛ با خودم میگفتم که از همین الان کار را تمام شده میدانم (شهادت) اما نمیخواهم که نتوانم یک نفر از دشمن را از بین ببرم.
طلوعی با بیان اینکه بچهها با شجاعت به میدان مین میرفتند، اظهار کرد: در طول عملیات اگر کسی همانجا روی مین میرفت، هیچکس فکر نمیکرد که بخواهد یک قدم به عقب برگردد؛ نیروها ترسی از حمله و عملیات نداشتند، شور و عجیبی در آنجا بود البته مدیریت فرماندهی هم خیلی خوب بود زیرا اگر هدایت فرمانده نبود این امکان وجود داشت که همه نیروها پشت میدان مین درازکش شوند و بعد که دشمن خمپاره منور میزد، نیروها را میدید؛ از آنجایی که خمپاره گلوله سولفات بود میتوانست همه بچهها را روی همان زمین تکه پاره کند. زمانی که یگانها متوجه خمپارههای منور شدند بهسرعت نیروها را از روی میدان مین رد کردند و من یک لحظه دیدم که تمام خط دشمن تبدیل به آتش شده است. زمانی که وارد خاکریزهای دشمن شدیم، نیروهای عراقی فرصت نکرده بودند که دکمه لباس خود را ببندند و پشهبندهای آنان همانجا بود که نشان میداد در زمان عملیات آنها خواب بودند و آمادگی این حمله را نداشتند؛ غافلگیری از اصول عملیات است.
وی با اشاره به شجاعت نیروها در جنگ، گفت: یک ترس در وجود همه ما است اما یک شخص میتواند بر ترس خود غالب شود و شخص دیگری نمیتواند و ممکن است فرار کند، نیروهای ما به ترس خود غلبه کردند. من بهعنوان افسر دیدهبان به خودم اجازه نمیدادم که بیسیمچی و راننده من که در رده پایینتر قرار داشتند به من نگاه کنند و بگویند ارشد یا رئیس گروه ترسیده و روحیه خود را باخته است من باید طوری رفتار میکردم که به آن دو نفر نیز روحیه میدادم.
اضطراب منطقه جنگی و آسیبهای آن
وی با بیان اینکه بیشتر در خطوط دفاعی بودیم و موج انفجارهای توپخانه خودی و دشمن موجب کاهش شنوایی بنده شده است، اظهار کرد: منطقه جنگی مسئولیت و اضطراب دارد، اگر یک گلوله به منطقه خودی یا تحت حفاظت شما بخورد حتماً با خود میگوئید که نکند یکی از سربازهای من شهید شده یا اتفاقی برای او افتاده؛ این اضطراب ناخودآگاه در فرد به وجود میآید و اثر خود را میگذارد.
در عملیات ثامن الائمه (ع) نیروهای زیادی از بخشهای مختلف حضور داشتند؛ رابطه ما با برادران سپاهی خوب بود، با هم نقشه خوانی کرده و به شناسایی منطقه میرفتیم و همین ارتباط خوب بین نیروها باعث پیروزی شد غلامرضا جعفری نیز در گفتگو با خبرنگار مهر به شرح عملیات ثامنالائمه (ع) پرداخت و گفت: قبل از عملیات، فرماندهان وضعیت منطقه را روی نقشه شرح میدادند و بعد سخنرانی میکردند. در عملیات ثامنالائمه (ع) نیروهای زیادی از جاهای مختلف حضور داشتند؛ رابطه ما با برادران سپاهی خیلی خوب بود، با هم نقشهخوانی کرده و به شناسایی منطقه میرفتیم و همین ارتباط خوب بین نیروها باعث پیروزی شد.
این آزاده کشورمان با بیان اینکه شور و حال بچهها در شب عملیات وصفناپذیر بود، افزود: تمام رزمندهها متفقالقول میگفتند ما حاضر هستیم فدای ایران شویم اما یک وجب از خاکمان دست دشمن نباشد چون ما فرزندان این آب و خاک هستیم.
وی که در ایام جنگ ستوان دوم گردان ۲۹۱ تانک مشهد بود، گفت: عملیات ثامنالائمه (ع) اولین عملیات رسمی من بود البته در عملیاتهای چرکی کردستان نیز حضور داشتم. در همان عملیات یک ترکش به کلاه آهنی من خورد و آن را سوراخ کرد، سرم شکست اما ترکش وارد جمجمه نشد، مجروح شدم و به بیمارستان آمدم. دو ماه به من مرخصی دادند اما تنها یک ماه را استراحت کردم و دوباره به جبهه برگشتم که فرمانده گفت چرا آمدی؟ هنوز مدت استراحت داشتی، گفتم من احساس کردم حالم خوب است، وقتی میتوانم بیایم چرا در جبهه نباشم و دفاع نکنم؟ وجدانم اجازه نمیدهد که در خانه بنشینم و استراحت کنم.
جعفری اظهار کرد: سال ۶۱ در عملیات فتح المبین تانک من را زدند، چهار نفر بودیم که دو نفر از ما شهید شدند و من و همرزم دیگرم، زخمی و اسیر شدیم؛ بعد از هشت و نیم سال اسارت به کشور بازگشتم که خاطرات خود را در کتاب «آرزوی آزادی» نوشتم.
ما عاشق ایران بودیم و همین کافی بود برای دفاع حماسه آفرین در جنگ
وی در پایان بیان کرد: در جنگ کمبودهای بسیاری داشتیم اما این مهم نیست، زیرا زمانی که آدم اراده کند و کاری را با عشق انجام دهد، بهترین عملکرد ممکن از او دیده میشود؛ ما عاشق ایران بودیم و میخواستیم کشورمان در چنگ دشمن نباشد و همین کافی بود برای دفاع حماسه آفرین از آب و خاکمان.
حضور پرشور مردم در هشت سال دفاع مقدس و صبر آنها در این سالهای پرالتهاب نشان داد که هنوز پای عهد خود برای حفاظت از کشور هستند و اجازه نمیدهند که متجاوزی به سرزمین لالههای سرخ آزادی وارد شود. رزمندگان دفاع مقدس همچنان پشت مرزهای دل ایستادهاند و از خاک وطن دفاع میکنند؛ این تعهد و عشق را میتوان در صدای خاطرات آنان شنید.
نظر شما